گاهی اتفاق می افتد که
از مقام بالاتر دستوری صادر میشود ولی بخش مربوطه صدور چنان دستوری را مقرون صلاح
و مصلحت ندانسته از اجرای آن خود داری می کند
در
چنین موقع حواله گیرنده با طنز و کنایه می گوید:« عجب دنیایی است. شاه می بخشد شیخ
علی خان نمی بخشد.» باید دید این شیخ علی خان کیست و فرمان شاه را به چه جهت نکول
می کرد؟
شیخ
علی خان شبها با لباس مبدل به محلات و اماکن عمومی شهر می رفت تا از اوضاع مملکت
با خبر شود . به مستمندان و ایتام مخصوصا طلاب علوم بذل و بخشش زیاد می کرد. ابنیه
خیریه و کاروانسراهای متعددی به فرمان این وزیر با تدبیر در گوشه و کنار ایران
ساخته شده است که همه را امروزه به غلط شاه عباسی می گویند
شیخ
علی خان با وجود قهر و سخط شاه سلیمان شخصیت خود را حفظ می کرد و تسلیم هوسبازی
هایش نمی شد چنان که هر قدر شاه سلیمان به او اصرار می کرد که شراب بنوشد امتناع
می کرد حتی یکبار در مقابل تهدید شاه پیغام داد :شاه بر جان من حق دارد اما بر
دینم من حقی ندارد.
یکی
از عادات شاه سلیمان این بود که در مجالس عیش و طرب شبانه هنگامی که سرش را از
باده ناب گرم میشد دیگ کرم و بخشش وی به جوش می آمد و به نام رقاصه ها مغنیان مجلس
مبلغ هنگفتی حواله صادر می کرد که صبح بروند از شیخ علی خان بگیرند
چون
شب به سر می رسید و بامدادان حواله ها صادره را از نزد شیخ علی خان می بردند همه
را یکسره و بدون پروا نکول می کرد و به بهانه آنکه چنین اعتباری در خزانه موجود
نیست متقاضیان را دست از پا درازتر بر می گردانید
در
واقع شاه می بخشید شیخ علی خان نمی بخشید و از پرداخت مبلغ خود داری می کرد. در
سفر نامه انگلبرت هم آمده: او با قدرت کامله ای که داشت حتی می توانست وقتی که
شاه می بخشد او نبخشد.